مسئله اعدام و مقابله با نابهنجاری‌های اجتماعی-مهرداد ناظری

وقتی در جامعه‌ای آمار پرخاشگری یا خشونت بالا می‌رود و یا مشکلات روحی و روانی و اقتصادی در خانواده‌ها افزایش می‌یابد، این فضا، بستر مناسبی برای شکل‌گیری رفتارهای نابهنجار است.

این روز‌ها وقتی صفحه حوادث روزنامه‌ها را باز می‌کنیم با اخباری مواجه می‌شویم که نگران‌کننده و استرس زا به نظر می‌رسد. اخباری مبتنی بر افزایش آمار جرایم، بزهکاری توسط جوانان و نوجوانانی که بعضاً نیز کارشان به زندان و چوبه دار ختم می‌شود.

یکی از این پرونده‌ها مربوط به زورگیرانی است که اخیراً کارشان به اعدام انجامید. اما سؤال اساسی این است که آیا با سخت‌گیری و افزایش اعدام می‌توان جلوی افزایش جرایم را گرفت؟ هر سال عده زیادی به واسطه اقدام به جرایمی که افکار عمومی را جریحه‌دار می‌سازد، با احکام تنبیهی مواجه می‌شوند و ما شاهد صدور حکم اعدام برای این دسته از افراد هستیم. اما به لحاظ علم جامعه‌شناسی نوع نگرش و مواجهه با جرایم نیاز به بررسی‌های عمیق‌تر و اساسی‌تری دارد.

سؤال اصلی در این سوژه این است که آیا این جرایم ناشی از اراده فردی انسان‌هاست یا اینکه می‌توان ریشه‌های اجتماعی در آن یافت؟ هر چند که بعضاً گفته می‌شود جرم یک پدیده نسبی است و سقراط نیز در همین خصوص می‌گفت که «کسانی که از دیدگاه آتنی‌ها مجرم محسوب می‌شوند از نظر من گناهکار نیستند» اما در هر حال جرم به لحاظ علم اجتماعی تا زمانی که از سطح هنجارهای مقبول همگانی عبور نکرده و به تعبیری تعداد آن زیاد از حد نشده، به عنوان یک پدیده معمولی محسوب می‌شود اما وقتی که از سطح هنجارهای معمول و مرسوم می‌گذرد و بر روی زندگی اجتماعی مردم اثرمنفی می‌گذارد در این صورت دیگر نمی‌توان آن را پدیده عادی تصور کرد و طبیعتاً همیشه قانون برای حفظ شرایط سلامت جامعه در برابر مجرمین به شدت ایستادگی می‌کند و با کیفر قانونی این افراد را مجازات می‌کند. لذا باید در نظر داشت که در بسیاری از مواقع جرم زمانی به وقوع می‌پیوندد که به لحاظ اجتماعی در آن‌جامعه شرایط نابهنجار حاکم است در واقع در بررسی و تحقیق‌هایی که روی افراد مجرم صورت گرفته ثابت می‌کند که در بسیاری از مواقع این افراد به دلیل مشکلاتی که در زندگی شخصی خود داشته‌اند اقدام به جرایم و رفتارهای بزهکارانه کرده‌اند.

این موضوعی است که داستایوسکی نیز در کتاب جنایات و مکافات به آن می‌پردازد. راسکولنیکوف جوانی که اقدام به قتل پیرزن می‌کند، دانشجویی است که در کودکی خشونت را در خانواده تجربه کرده، لذا آن خشونت، او را برای اقدام به رفتارهای نابهنجار در بزرگسالی آماده می‌سازد. حال در چنین شرایطی وقتی که جامعه بستری آماده برای رشد جرم می‌شود، دیگر نمی‌توان صرفاً یک فرد را در ارتکاب جرم مقصر دانست و او را تنبیه کرد. وقتی در جامعه‌ای آمار پرخاشگری یا خشونت بالا می‌رود و یا مشکلات روحی و روانی و اقتصادی در خانواده‌ها افزایش می‌یابد، این فضا، بستر مناسبی برای شکل‌گیری رفتارهای نابهنجار است.

چند سال پیش وقتی که منطقه خاک سفید به یک منطقه جرم‌خیز مبدل شد، نیروی انتظامی با بلدوزر به تخریب آن مناطق اقدام کرد، به این امید که آمار جرایم و بزهکاری ناشی از مناطق حاشیه‌ای و تهدیدی علیه شهر بزرگی چون تهران کنترل شود اما در عمل ما شاهد رشد بیش از حد بروز جرایم در همه مناطق کشور شدیم.

این اقدامات نشان می‌دهد که صرف برخورد قانونی و ضربتی با جرایم و صدور حکم اعدام در مقابله با جرائم نمی‌تواند پاسخگوی حل مسائل اجتماعی باشد. اریک فروم در کتاب معروف خود به نام «گریز از آزادی» سؤال مهمی را مطرح می‌کند که آیا در دوره مدرن انسان بیمار است یا جامعه؟ او پاسخ می‌گوید که اگر جامعه بیمار باشد افراد در آن در امان نخواهند بود و کم‌کم بیماری به همه سرایت خواهد کرد. لذا در جامعه امروز ایران با توجه به اینکه برنامه‌ریزی مدون و همه جانبه و اقدام فرهنگی و اجتماعی در راستای مقابله با جرایم صورت نمی‌گیرد طبیعتاً بیماری به سرعت از فردی به فرد دیگر سرایت می‌کند.

در چنین شرایطی پرهیز از جرایم اقدامی دشوار به نظر می‌رسد. بر همین مبنا افرادی مجرم می‌شوند که حتی در ظاهر انسان‌های شروری محسوب نمی‌شوند و صرفا چون در آب آلوده شنا می‌کنند، بیماری را به دیگران منتقل می‌کنند. با این اوصاف برای آنکه بتوان از افزایش جرایمی مثل به کارگیری زورگیری علیه دیگران، قتل یا خشونت جلوگیری کنیم باید به راه‌حل‌های اجتماعی و کار‌شناسانه در برابر مسائل اجتماعی رو آوریم. این تنها راه بازگشت سلامتی و امنیت به جامعه خواهد بود.

مهرداد ناظری 

جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه 

به نقل از پایگاه اطلاع رسانی قانون


URL : https://www.vekalatonline.ir/articles/11635/مسئله-اعدام-و-مقابله-با-نابهنجاری‌های-اجتماعی-مهرداد-ناظری/